شکست کنفرانس تغییرات آب و هوائی – اکنون به کجا می رویم ؟

Persian translation of Collapse of the Climate Summit – where to now? (December 18, 2009)

فردریک اوستن
برگردان: نیما ناصحی
جمعه 18 دسامبر 2009
Marxist.com

شکست دراماتیک مذاکرات در کنفرانس تغییرات آب و هوائی در کپنهاک برای برجسته کردن یک چیز بکار می آید : دولتهای سرمایه داری جهان قادر به حل موضوعات حیاتی ای چون تخریب محیط زیست که بوسیله آنارشی بازار به آن دامن زده میشود ، نیستند . عطش کسب سود در تناقض مستقیم با منافع مردمان کارگر در جهان است . انقلاب اجتماعی در مقیاس جهانی تنها پاسخ واقعی این مسئله است .

کنفرانس تغییرات آب و هوائی که به ابتکار سازمان ملل برگزار شده بود در آشفتگی کامل به پایان رسید . ریاست دانمارکی این کنفرانس به سادگی تسلیم شد و شکست را پذیرفت . اما به هرحال چنین چیزی نباید تعجب برانگیز باشد . هیچ سرانجام دیگری نیز متصور نبود . سرمایه داری با طبیعت حقیقی اش ناتوان از حل و فصل چنین مشکلاتی در سطح جهانی است ، بویژه اگر ما منافع عظیم کشور های امپریالیستی در حال نزاع با هم در یک مقیاس جهانی و بار خرد کننده بحران اقتصادی کنونی را نیز در نظر آوریم .نمایندگان اجلاس در روز جمعه موقعیت آن را بعنوان "گیج کننده" و "ناامیدکننده" شرح دادند .

کشورهای فقیر از کشورهای سرمایه داری پیشرفته مطالبه کردند تا 5 درصد تولید ناخالص ملی شان را برای اقدامات حمایتی برای شرایط اقلیمی اهدا کنند . ولی مشکل این است که کشورهای سرمایه داری پیشرفته مبالغ سنگینی را برای نجات سیستم بانکی در حال ورشکستگی شان پرداخت کرده اند و در نتیجه اکنون بطور سنگینی زیر بار قرض هستند . به همین دلیل آنها اکنون در حال نبردی سخت برای کاستن از هزینه های عمومی شان هستند . بحران جهانی سرمایه داری حتی به آنها اجازه نمیدهد که سطح هزینه های دیروزشان را باقی نگهدارند – حال چگونه میتوانند منابعی را برای اقدامات اقلیم دوستانه تخصیص دهند .

بگذارید در طرح این مسئله صریح باشیم . منابع ، ثروت ، منابع انسانی ، علم و تکنولوژی ، همه برای مبارزه علیه تاثیرات آلوده کننده سرمایه داری در کره خاکی که ما در آن زیست میکنیم وجود دارند . مشکل این است که این منابع تنها برای سود رساندن به ثروتمندان هستند ، ثروتمندانی که حاضر به دیدن هیچ نوع کاهشی در سودهایشان نیستند . حقیقت ، همچنان که هوگو چاوز در سخنرانی اش گفت ، این است که "سرمایه داری یک مدل رشد ویران کننده است که زندگی را پایان میدهد ، که که تهدید به نابود کردن نسل بشر میکند " .

بحران سرمایه داری
تمامی کشورهای پیشرفته سرمایه داری در یک وضعیت آشفته بسر میبرند . شاید آنها از یک فروپاشی به سبک سال 1929 جلوگیری کرده باشند ، ولی بهای این امر کسری بودجه عظیم در تمامی کشورهاست . برای مثال آلمان را در نظر بگیرید . بنا بر نوشته فایننشال تایمز ، وزیر دارایی آلمان ، وولفگانگ شئوبل ، روز چهارشنبه خاطرنشان ساخت که مهار اوجگیری کسری بودجه "با ابزارهای متعارف حاصل نمیشود" . به بیان دیگر برای بیرون کشیدن آلمان از این بحران ، آنها مجبور خواهند بود جنگ طبقاتی شریرانه ای را علیه طبقه کارگر برپا کنند . سرمایه داران در آلمان و دیگر کشورها بدنبال کاهش بیرحمانه حقوق بازنشستگی ، خدمات درمانی رایگان و به همان نسبت تمامی عناصری هستند که تازه یک جامعه نیم متمدن را امکانپذیر میگرداند . چطور میتوان از آنها انتظار داشت که درباره تغییرات آب و هوائی و فجایع کشورهای فقیر نگران باشند ؟ حقیقت این است که این چنین مشکلاتی در نظام سرمایه داری هرگز حل نخواهند شد .

اوو مورالس رئیس جمهور بولیوی با قاطعیت سرمایه داری را مسبب مشکلات آب و هوائی دانست : "علت واقعی تغییرات اقلیمی نظام سرمایه داری است . اگر ما بخواهیم جهان را نجات دهیم آنگاه باید به این مدل اقتصادی پایان دهیم . سرمایه داری میخواهد مسئله تغییرات آب و هوائی را بوسیله بازارهای کربن حل و فصل کند . ما چنین بازارها و کشورهائی را که آنها را توسعه دهند محکوم میکنیم . وقت آن است که پول درآوردن آنها بوسیله ارتکاب چنین اعمال ننگینی را پایان دهیم " . هوگو چاوز در سخنرانی اش سیستم سرمایه داری را محکوم کرد و گفت که تنها بدیل ، سوسیالیسم است . او افزود که " اگر اقلیم یک بانک بود آنها تا حال با پرداخت پول آن را نجات داده بودند " .

انباشت عظیم چنین تناقضاتی که در این وضعیت موج میزد بود که سرانجام ریاست دانمارکی کنفرانس را واداشت تا بسادگی تسلیم شده و سپس اعلام دارد که هیچ توافق واقعی ای در گردهم آیی بوجود نخواهد آمد . رهبران کشورهای سرمایه داری پیشرفته کل موقعیت را اشتباه محاسبه کرده بودند . آنها گمان میکردند که میتوانند یک توافق نامه تجاری معمول را منعقد کنند که موجب هیچ تفاوتی نمیگردد ، در حالیکه آن را بعنوان یک گام بزرگ به پیش جلوه میدهند ؛ ولی آنها حتی برای رسیدن به چنین چیزی هم تلاش نکردند . همانطور که وال استریت جورنال روز جمعه گزارش داد : " هیچ توافقی مورد انتظار نیست . چه اینکه در بهترین حالت خیال کنیم که یک هدف مشخص برای کاهش نشر گازها برای کشورهای ثروتمند تعیین میشود و پولهای میلیونی برای کشورهای فقیر . بلکه حتی [این اجلاس] در دستیابی به هدف تنظیم یک معاهده از لحاظ قانونی الزام آور نیز باز می ماند . بدنبال دو سال مذاکرات فشرده برای رسیدن به توافق درباره کاهش شدیدتر نشر گازکربنیک و دیگر گازها که مسبب اصلی گرمایش زمین هستند ، یک توافق سیاسی هنوز از جانب بسیاری بعنوان یک عقب نشینی دیده میشود . "

سرکوب

سرکوب پلیسی در خیابانهای کپنهاک در طول برگزاری کنفرانس سرتیتر اخبار بسیاری از رسانه های جهانی بود . در 12 دسامبر ، موجی انسانی در کپنهاگ به حرکت درآمد . این تظاهرات قدرتمند صد هزار نفره اعتراضی علیه این واقعیت بود که سرمایه داری کره زمین را نابود میکند . سرکوب پلیسی این تظاهرات – به مانند دیگر تظاهراتها – در تمامی دنیا بازتاب یافت . آنهائی که گمان میکردن کشورهای اسکاندیناوی جوامعی خوب و نجیب و آرام و هماهنگ هستند پس از دیدن صحنه های جمع آوری و دستگیری حیوان وارصدها جوان این چنین فکر نخواهند کرد .

از 11 دسامبر تا 13 دسامبر ، پلیس اقدام به 133 مورد باصطلاح "دستگیری پیشگیرانه" کرد ، ولی آنها فقط 4 نفر را برای هیچ چیز متهم ساختند که این مسئله دلبخواهی بودن دستگیریهای معترضین بیگناه را نشان میدهد . این اعمال بوضوح متدهای حکومت نظامی هستند که به یک منظور پیاده میشوند : تا ترس را درون جوانان و طبقه کارگر تزریق کنند بدین خاطر که آنها را وادارند که سر تعظیم فرود آورده و حمله به سطح معیشت و دیگر سیاستهای کاپیتالیستی را بپذیرند . پلیس حتی کارت پستالهائی در میان تمامی دانش آموزان مدرسه رو بین سنین 14-15 سال در کپنهاک توزیع کرد تا آنها را از شرکت در تظاهرات بر حذر دارد . چاوز در سخنرانی اش سرکوبها را محکوم کرد ، تظاهرکنندگان را ستایش کرد و یک شعار را برجسته ساخت : "آب و هوا را تغییر ندهید ، سیستم را تغییر دهید " . او بر این تاکید کرد که تنها بدیل سرمایه داری ، تحول سوسیالیستی جامعه است : "انقلاب ما در جستجوی عدالت برای همه مردم است . این مسیر، سوسیالیسم است . سرمایه داری راهی به جهنم است . تاریخ ما را به مبارزه فرامیخواند " .

منازعه چین -آمریکا

به گزارش وال استریت جورنال ، آمریکا در خواست کرده است که چین با کاهش نشر گاز و یک توافق نامه گسترده تر که شفافیت اقدامات چین برای محدود کردن گازهای گلخانه ای را نیز دربرگیرد موافقت کند . این امر چه معنایی دارد ؟ این مسئله گامی ضعیف و پوشیده از جانب آمریکا در راستای حمایت از تولیدات داخلی است . به این معنا که آمریکا بر این مسئله پافشاری میکند که چین باید اشباع کردن بازار جهانی از کالاهای ارزان خود که کاسبی سرمایه داران آمریکائی را بهم زده است ، را متوقف کند . علاوه بر این آنها از چین میخواهند که درها را برای جاسوسی باز بگذارد . البته سران چین مایل به امضای چنین توافق نامه ای نیستند – برعکس ، آنها این موضع را حفظ کرده اند که "اهداف کاهش صدور [گازهای گلخانه ای] داوطلبانه" آنها غیرقابل مذاکره است .

آنچنان که لاتوف ترسیم میکند برخورد بین چین و آمریکا هیچ کاری با صدور دی اکسید کربن و تغییرات آب و هوائی ندارد بلکه تماما درباره سود و حمایت از بازارهایشان است . این امر دلیل واقعی این است که آنها نمیتوانند به هیچ توافق واقعی دست یابند . آنها میتوانند قطعنامه ای با واژه هائی زیبا صادر کنند ولی با قول های تحقق پذیر اندک . و این وعده ها در هر صورت به فراموشی سپرده میشوند . این شیوه ای است که دیپلماسی کاپیتالیستی کار میکند .

بحران اقتصادی جاری در حقیقت تهدید سیاستهای حمایتگرایانه [از تولید داخلی] را بسیار بدتر کرده است . دولتها در همه جا سعی میکنند بیکاری را بوسیله بستن تعرفه به کالاهای وارداتی و پرداخت سوبسید به سرمایه داران بومی شان ، صادر کنند . قدرتهای کاپیتالیستی مختلف بطور نومیدانه ای تلاش دارند تا بر بازارهای رقبایشان تسلط یابند درحالیکه از بازارهای داخلی خودشان حمایت میکنند . این مسئله در تضادهای آشتی ناپذیری بازتاب می یابد که میان کشورهائی نظیر چین و امریکا و نیز دیگر قدرتهای کاپیتالیستی حتی برای مثال اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا ایجاد میشوند .

نیاز به یک برنامه

در شرایطی که آمریکا و اتحادیه اروپا 4100 میلیون دلار برای نجات بانکدارها تخصیص میدهند ، آنها تنها بادام زمینی [یعنی چیزی بسیار کم مقدار] برای برنامه های مربوط به تغییرات آب و هوائی عرضه میدارند . هنگامی که آمریکا 3.6 میلیون دلار در هر ماه برای کشتار مردم فقیر در افغانستان میپردازد ، 12 درصد از جمعیت آمریکا برای ادامه حیات به کمکهای غذائی دولتی وابسته اند . درآمد کلی 500 نفر از ثروتمندترین افراد در جهان بیشتر از 450 میلیون فقیری است که با دو دلار در ماه زندگی میکنند . سرمایه داری در قرن 21 بمعنای وحشت بی پایان برای اکثریت گسترده جمعیت کره زمین است . بقای سرمایه داری تهدیدی مرگ آور برای میلیونها نفر در سراسر جهان است .

در یک میتینگ عمومی با شرکت بیش از سه هزار نفر در کپنهاگ ، که بوسیله اتحادیه های کارگری مختلف و سازمانهای سیاسی و کمپین های اتحاد شامل دستها از ونزوئلا کوتاه ، برگزار شد رئیس جمهور هوگو چاوز بدرستی خاطرنشان ساخت که تنها راه حل برای مشکلات بشر یک انقلاب سوسیالیستی است . او بر نیاز به یک انقلاب جهانی تاکید کرد و پیشنهاد و طرحش برای برپائی انترناسیونال پنجم را تکرار کرد . آنچه اهمیت دارد ترجمه این حرفها به عمل است . اگر چاوز به این حرفها در ونزوئلا عمل کند و با سلب مالکیت از دارائی های الیگارشی محلی و امپریالیستها ، پروسه تحول سوسیالیستی در ونزوئلا را آغاز کند ، نقطه شروع انقلاب در تمامی آمریکای لاتین را رقم میزند که در نتیجه عزم و جنبشی بزرگ به مبارزه طبقاتی در تمامی جهان می دمد .

واقعیت این است که یک راه حل برای مشکلات آب و هوائی ، فقر ، بیماری ، بی سوادی ، بیکاری ، جنگ و گرسنگی هرگز بر پایه سرمایه داری حاصل نمیشود و حتی کمتر از آن با ریاکاری دیپلماسی بورژوائی . ادامه بقای سرمایه داری بسادگی این مشکلات را در دوره آینده بدتر خواهد کرد . سرمایه داری را نمیتوان از درون اصلاح کرد . بلکه باید آن را با عمل آگاهانه طبقه کارگر سرنگون کرد .این تنها طبقه کارگر – طبقه ای که آینده را نشان میدهد - است که میتواند ، بوسیله مبارزه برای مارکسیسم انقلابی در تمامی جنبشهای کارگری سراسر جهان ، یک تغییر واقعی و تحول حقیقی سوسالیستی جامعه را سبب شود .

شکست اجلاس کپنهاگ نشانه ای از بحران شدیدتری است که در حال تجربه آن هستیم . ولی این مسئله بکار امری دیگر نیز می آید : برای بازکردن چشمان خیل کارگران و جوانانی که ممکن است هنوز به اینکه چنین اجلاسهائی قادر به حل مشکلات جدی ای که با آنها دست و پنجه نرم میکنیم هستند توهماتی داشته باشند .شکست اجلاس کسانی مثل مارکسیستها را که میگویند اگر ما بخواهیم واقعا کره زمین را نجات دهیم باید نظام اقتصادی ای که ریشه تمامی مشکلات است ، خود سرمایه داری ، را از بین ببریم ، قدرتمندتر میسازد .